سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بلاگ تا کربلا -->

در کاروان دعوا شده بود و برای این‌که شاهد دعوا نباشم به حرم پناه برده بودم و نمی‌دانستم چه کار باید بکنم که به دلم افتاد، صلوات امام را حفظ کنم. 

صلواتش را دوست داشتم اما هیچوقت فرصت حفظ کردنش دست نداده بود. همراه با بوی عطر حرم، رو به روی ضریح با چشمانی بسته می‌خواندم و با هر تکرار بهشت برایم جلوه می‌کرد. حرم رضوی

زمانی که احساس کردم حفظ شده‌ام و گاه رفتن است، چشمانم را باز کردم و خواهرم را دیدم که با چشمانی گریان بالای سرم ایستاده است. به دنبالم تمام صحن‌ها را گشته‌بود و در آخر به دلش افتاده بود که بیاید اینجا!

تا مدتها می‌گفت: تو را امام‌رضا«علیه السلام» برایم پیدا کرد و من می‌دانم که آن فرصت طلایی ای بود که امام برای حفظ شدن صلوات خاصه‌‌اش به من محبت کرده بود.

 اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ: خدایا درود فرست بر على بن موسى آن بزرگوارى که او را پسندیدى و خوشنود ساختى بوسیله او هر که را خواستى از آفریدگانت خدایا چنانچه گرداندى آن حضرت را حجتى بر آفریدگانت و قیام کننده به دستورت و یاور دینت و گواه بر بندگانت و چنانچه آن جناب خیرخواهى نمود براى ایشان در پنهانى و آشکار و دعوت کرد براه تو با کلمات حکیمانه و پند و اندرز نیکو پس درود فرست بر او بهترین درودى را که فرستى بر یکى از دوستانت و از برگزیدگان از خلق خود.


  • کلمات کلیدی : قرآن، امام رضا
  • نوشته شده توسط :فرزند زمان در 90/4/7 - 10:4 ع : : : نظر